تفاوت درد و رنج: مدیریت بهتر احساسات
تفاوت درد و رنج: مدیریت بهتر احساسات منفی
همه ما در زندگی با دردها و رنجهای روانی مختلفی روبهرو شدهایم؛ از شکستها و از دست دادنها گرفته تا نادیده گرفته شدنها و ناکامیها. این تجربهها اغلب احساسات منفی شدیدی را به همراه دارند. اما چقدر از این احساسات اجتنابناپذیر بوده و با کدام یک میتوانستیم بهتر برخورد کنیم؟ یا بهتر بگوییم، چگونه میتوانستیم این احساسات را بهتر مدیریت کنیم؟
درد واکنشی طبیعی به مشکلات زندگی است. اما زمانی که سعی کنیم از درد فرار کنیم، با آن بجنگیم یا تنها به دنبال رهایی از آن باشیم، این درد به رنج روانی تبدیل میشود.
در حقیقت، مشکلات زندگی، رفتار بد دیگران یا شرایط دشواری که با آنها روبهرو میشویم، به خودی خود نمیتوانند رنج روانی ایجاد کنند. آنچه موجب رنج میشود، نحوه برخورد ما با این دردهاست.
یکی از تفاوتهای اساسی درد و رنج این است که درد کوتاهمدت است، در حالی که رنج بلندمدت است. برای مثال، تصور کنید در یک مهمانی شخصی به شما توهین کرده است. مهمانی تمام میشود، اما شما همچنان درگیر این فکر هستید که چرا فلان شخص به من توهین کرد.
وجود درد به خودی خود منجر به واکنشهای مشکلساز نمیشود، اما رنج روانی میتواند باعث واکنشهای تند و مخرب برای خود و دیگران شود.
همه ما در زندگی با دردها و مشکلات مشابه مواجه هستیم، و هیچکس از آنها مصون نیست. اما آنچه کیفیت زندگی ما را تحت تأثیر قرار میدهد، تبدیل کردن این درد به رنج روانی است. رنج میتواند بهطور معناداری کیفیت زندگی ما را کاهش دهد.
هیچیک از رویکردهای رواندرمانی نمیتواند دردهای اجتنابناپذیر زندگی را از بین ببرد. اما این رویکردها میتوانند رنج روانی ما را بهطور محسوسی کاهش داده و به ما کمک کنند تا با دردهای زندگی بهتر کنار بیاییم.
https://www.instagram.com/psychosomatic_clinic?igsh=eXh2M2Vpcm5nNzR6